به عشق آقا و اربابمون چندین کیلومتر طی طریق نموده و چند کوچه پایین تر از خودرو پیاده شدیم و به طرف حسینیه راه افتادیم صدای تعزیه از بلندگوی حسینیه به گوش میرسید کمی خوشحال و کمی دلگیر شدیم . خوش حال از اینکه از طریق همین صدا می توانستیم حسینیه را پیدا کنیم و دلگیر از اینکه آیا تا این موقع شب صدای تعزیه مردمی که احیانا خواب یا بیمار هستند را اذیت نمیکند؟
بالاخره حسینیه را پیدا کردیم؛ جمعیت زیادی حضور داشتند، زن و مرد ، پیر و جوان ، سرشناس و عامی همه برروی خاک نشسته بودند و محو تماشای تعزیه بودن.همه چیز همان طور که انتظار داشتیم بود گوشه حسینه تخت و چند متر آن طرف تر طبل و شیپور هیچ اثر از الات موسیقی مدرن نبود.ریش سفیدی که کار تعزیه گردانی بر عهده داشت و پیرمردی که مخالف می خواند ، حسابی لذت می بردیم که ناگهان گوشه حسینه همهمه شد، گفتیم چخبر است گفتند رسم زیر پا گذاشته شده؛ کمی احساس نا امنی کردیم ولی همه چیز به خیر و خوشی به پایان رسید.
شب بعد حسنیه روستا همه چیز به شکل امروزی ، لباس های مرتب ، سه طبل چند نی و چند ترومپت چند مسئول که این چند نفر گروه موزیک می گفتند و از بیرون دعوت شده بودند.
انصافا جمعیت زیادی حضور داشتند که اکثرا هم از اطراف آمده بودند ، صدای بلند گو اصلا مناسب نبود. اواسط تعزیه ناگهان تعداد زیادی سینی که بر روی آن کله قند و گل،آیینه،قرآن،شمعدان و تمام وسایلی که برای یک جشن عروسی لازم اس، توسط چند نفر با لباس معمولی به داخل آوردند؛ پرسیدیم: این وسایل چیست؟ گفتند نمی دانیم بدعت جدیدی است که به تعزیه وارد شده و اصلا در واقعه عاشورا صحت ندارد.
کلام آخر
هدف نویسنده این مطلب
جلوگیری از حضور عاشقان امام حسین علیه السلام در مراسم عزاداری و هیئات حسینی نیست
بالعکس ، انتظار این است که از این پس حضور پررنگ تری نسبت به قبل،توام با فهم و درک از واقعه عظیم عاشورا داشته باشیم.
و با انجام ندادن امور نا شایست،کسانی را که سالهاست به دلیل رفتار های غلط ما از این مجالس پر برکت دور مانده اند به حضور دوباره تر غیب کنیم.